زندون دل
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ق.ظ
اسمشو گذاشتم سیاهچاله ذهن...میدونم نه زمان مفهوم داره نه مکان
زمان داره به سرعت میگذره در حالی که من ساعتها در مکانی که نمیدونم تو کدوم خیابون و کوچه داره میگذره ، با تو زندگی میکنم زندگی به معنای واقعی لمس کردنش... گیر افتادم تو این سیاهچاله ای که زمانش داره میگذره اما زندگی کردن با تو نه!
پ.ن:فریدون فروغی هم داره از پشت پنجره ای میخونه که غم و غصه دلش را من میدانم و او...
۹۹/۰۳/۱۳