من دیوانه نیستم

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

دیدین سطح آب چقدر گول زننده هست؟ میری جلو میری جلو فکر می‌کنی هنوز زیاد فاصله نگرفتی از ساحل ، ادامه میدی میری جلوتر از دور نگاهت میفته به یه موج بلند, سرجات وایمیستی، دو دل میشی بری جلو تر یا نه.یه نگاه به پشت سرت میندازی، فاصله ت زیاد شده تا نقطه امن... موج نزدیکتر شده و بعد... 
خاطرات همینن. خوب که فاصله گرفتی یهو زیر پات خالی میشه... واسه همینه میگن طرف غرق خاطرات شده.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۸ ، ۱۳:۴۷
از یک سنی به بعد متوجه میشی چقدر عیب داشتی و تا به الان دوتا چشم مبارک رو روی همه قضایا بسته بودی و به همین راحتی خیلی سال پیش، صورت مسئله رو پاک کردی. دوتا عیب بزرگ رو دیروز وقتی داشتم بحث میکردم متوجه شدم. امیدوارم بتونم اصلاحش کنم. فرصت کمه اما هیچوقت دیر نیست.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۹
اساسا زندگی آنقدرها هم که میگویند سخت نیست فقط کافیست به همه مشکلات بخندی و به این فکر کنی که اگر حل نشود چه میشود یا اگر حل شود چه ! یک راه ساده ترش هم این است: به سراغ مادر بروی! و سرت را روی پایش بگذاری
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۱۰:۴۸
بوی خوب گندم از داریوش رو بینهایت دوست دارم مخصوصا اونجایی که میگه
 شهر تو شهر فرنگ آدماش ترمه قبا شهر من شهر دعا همه گنبداش طلا...
آره آقای شهیار قنبری شهر منم شهر دعاست منتهی گنبداش آجری و بی رنگ و لعاب 
پ.ن: آرزو میکنم یه روز بتونم کنسرت داریوش رو برم آدم روز تولدش می‌تونه هر آرزویی رو بکنه مگه نه؟!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۷
بزرگتر که شدم به دخترم میگم ببین باباجون هیچی بالاتر از انسان بودن نیست حتی اگر بقیه بخندن به این انتخاب ،تو راه خودتو برو...همرنگ این جماعت شدن مال وقتی بود که همه یه رنگ بودن!  
امان از امروز دخترجون امان ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۸ ، ۱۰:۱۳
همین خاطرات مونده بود که اونم ازم گرفتن انگار به دنیا نیومده از دنیا رفتم. 
خون گریه کنم رواست 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۸ ، ۲۲:۳۷
شما نمیدونید اما میشه با شادترین آهنگ ممکن هم بغض کرد و گریه کرد 
روزگار خیلی نامرده ,خیلی بچه جون...بزرگ نشو, همه آلودگیست این ایام..
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۸ ، ۲۱:۰۶

+چقدر حافظه البته از نوع تاریخیش، خوبه که ما نداریم

البته!

متاسفانه!

...

و حالا اگر داشتیم چی میشد؟

- هیچی، فقط حرص می‌خوردیم و کاری از دستمون بر نمیومد 

البته تر!

متاسفانه تر!

...

+پس همون بهتر که نداریم

 که ندانیم!

 که بمیریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۵:۲۰

هرجا که عشق باشه همونجا هم وطن آدمی محسوب میشه خواه در بیابانی بی آب و علف خواه در دهکده ای کوچک اما سرسبز... عشق، حد و مرز نمی‌شناسد 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۸ ، ۱۳:۱۵
محبوب من!
دوست نداشتنت مثل این است که بگویی نفس نکش 
همینقدر غیر ممکن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۸ ، ۱۰:۳۶