امروز اومدم ایمیل بزنم دستم لرزید دلم هم ... بذار روراست باشم من دوست ندارم فقط نوشته هاتو بخونم من دوست دارم چشماتو موقع حرف زدن ببینم!
امروز اومدم ایمیل بزنم دستم لرزید دلم هم ... بذار روراست باشم من دوست ندارم فقط نوشته هاتو بخونم من دوست دارم چشماتو موقع حرف زدن ببینم!
روی سنگ مزارم بنویسید سکوت کردم برای گفتن خیلی حرف داشتم ولی سکوت کردم
آقای دویست و شیشی که صبح زود حین حرکت داشتی کنار دستیتو میبوسیدی بازم از این کارا بکن فارغ ز غوغای جهان حالمونو خوب کن
یه جایی هست که از هوشنگ ابتهاج میپرسن کدوم شعر شهریار رو از همه بیشتر دوست داری ؟ یه چند ثانیه یادش میره سوال چی بوده انگاری خود شهریار این سوالو پرسیده سرشو میکنه اونور و میگه خود شهریار رو...
به اندازه همون چند ثانیه بغض این پیرمرد دوستت دارم!