داشتم میگفتم که یهو پرید وسط حرفم چیه این آدمیزاد! رفتن رفتن رفتن...
بهش اهمیت ندادم زیرلب شروع کردم با آهنگ شادی که پخش میشد زمزمه کردن
داشتم میگفتم که یهو پرید وسط حرفم چیه این آدمیزاد! رفتن رفتن رفتن...
بهش اهمیت ندادم زیرلب شروع کردم با آهنگ شادی که پخش میشد زمزمه کردن
همیشه به این فکر میکنم که اگه یه بار دیگه ببینمت چی باید بگم از کجا شروع کنم چطور میتونم اینهمه سال ندیدن لبخندت رو با چین و چروکای روی صورتم توضیح بدم.شایدم بهتره حرفی نزنم خیره بشم تو چشمات...بیا اصلن به حرف احمدرضا احمدی گوش بدیم:
یه دفعه قرار بذاریم
بشینیم، آه بکشیم...
همین.