من دیوانه نیستم

گاهی ساعتها به گذشته فکر میکنم، مزه دهانم گس می شود؛ وقتی به تو فکر میکنم مزه دهانم شیرین...

سخت است توصیف مزه این روزها برای دیگران!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۴۴

چکار می‌کنی مرد! فقط با دوتا دونه تار، هزار تار و پود غم رو تو دلم بهم گره میزنی... 

عمرت دراز باد عثمان محمدپرست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۳۹

میگم می‌دونی چرا دنیا اینجوری شده؟ میگه چجوری؟ میگم همینجوری دیگه ادماشو ببین هزار رنگ هزار دوز و کلک, میخوان سر به تن هم نباشه نه دلگرمی نه پشت گرمی نه ابراز هم دردی!فقط نمایش، فقط طبل تو خالی.. یه سر تکون میده میگه ول کن این حرفا رو، بیا بریم یه نخ سیگار بکشیم! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۶

یه روز صبح چشم باز میکنی و میبینی همه چی بر وفق مراده... یه چایی دم میکنی. حال دلت خوبه! رادیو رو روشن میکنی بعد از خش خش صدا میرسی به صدای صاف شجریان....چایی رو از صافی رد میکنی لیوانو میاری جلوی بینیت چشماتو می‌بندی و یه نفس عمیق می‌کشی، بوی بهارنارنج میپیچه تو سرت صدای شجریان که داره میخونه بهار دلکش رسید... میپیچه توی گوشت 

و تو به این فکر می‌کنی که ترکیب بهار نارنج و بهار دلکش چه ترکیب حال خوب کنیه وقتی که بچه هات هنوز خوابن!

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۱۵

بعضی حرفا حرف نیست خنجره که میشینه رو قلبت بعضی حرفا حرف نیست یه دیوار وسط اتوبانه اونقدر یهویی سر راهت سبز میشه که فرصت ترمز گرفتنم نداری ناامیدت می‌کنه 

میگم دیوار نشیم آخر راهی! خوردن به بن بست دردش زیاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۴۱

دراز کشیدم و ساعتها زل زدم به عکس وبلاگت( چون عکس دیگه ای ازت ندارم) بهت فکر نمیکنم دیگه برام اهمیتی نداری فراموشت کردم و توی همه این روزها و ماهها مثل الان تلاش کردم برای دروغ گفتن به خودم اما کیه که یه کشیده بخوابونه زیر گوشت تا بفهمی مقوله فکر و دل از هم سواست.چیکار کنیم با این دل بی صاحاب که هرچی دروغ میگیم باور نمیکنه 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۲۳

عجب دنیای نکبتی شده رفیق هیچی دیگه مثل قدیم نیست . قدیما همه چی سر جاش بود تابستونا گرم بود کش میومد تا دلت میخواست تو ظل گرما فحش می‌دادی به زمین و زمون بهار حساسیت فصلی بود و فق فق کردن تو دستمال کاغذی میشد کار شب و روزت زمستونای خشک کویری با اون سرمای استخون سوزش طاقت نمی‌ذاشت واسه آدم لاکردار ... پاییزو نگفتم می‌دونی چرا؟پاییز تو همه این فصلا هست یهو میاد کار به ساعت و زمان و گرما و سرما هم نداره...

دنیای نکبتی شده رفیق دیگه منم اون آدم قدیم نیستم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۸:۱۳

مقوله آشتی کردن با خودت از آشتی کردن با دشمنت هم سختتره... و تنهایی می‌تونه این دور باطل رو تکمیل کنه 

 

می‌خوابم فردا که بیدار شدم کدورت ها رو بذار کنار 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۹ ، ۰۰:۴۰

میشه ترک وطن کرد تنها موند و مرد وقتی کسی که باید باشه‌ نیست چه فرقی داره... بله آقای قمیشی ما هم میدونیم تنها میمونیم ولی چه میشه کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۲:۱۴

سنگ هم به حال من گریه گر کند بر جاست

بی تو زنده ام یعنی ، مرگ بی اجل دارم

 

بیدل جان دهلوی شما با گفتن "مرگ بی اجل دارم" کل حق مطلب رو ادا کردی.تامام.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۷